داستان عجیب معلم وشاگرد(حتمابخوانید)

تبلیغات

تبلیغات

موضوعات

موضوعات

دفترکاردبیران تربیت بدنی
مدرسه فوتبال آموزش وپرورش
گروه تربیت بدنی آموزش وپرورش اسفرورین قوانین ورزشی مطالب علمی ورزشی عکس ها مطالب جالب وسرگرم کننده آمادگی جسمانی رژیم های غذایی آموزش ورزش ها
جستجو

جستجو

پیوندهای روزانه

پیوندهای روزانه

لینک دوستان

لینک دوستان

امکانات جانبی

امکانات جانبی

داستان عجیب معلم وشاگرد(حتمابخوانید)



داستان کوتاه "معلّم و شاگرد"

 

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.

داستان کوتاه


امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. “رضایت کامل”.

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

 

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید . . .

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.

داستان کوتاه

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش “زندگی” و “عشق به همنوع” به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.

بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است

همین امروز گرمابخش قلب یک نفر شوید… وجود فرشته ها را باور داشته باشید

و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت




می پسندم نمی پسندم
نظرات()

مطالب مرتبط


بخش نظرات این مطلب



برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







ورود کاربران

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع

    عضويت سريع

      نام کاربری
      رمز عبور
      تکرار رمز
      ایمیل
      کد تصویری
      پشتيباني آنلاين

      پشتيباني آنلاين

        پشتيباني آنلاين
        آمار

        آمار

          آمار مطالب آمار مطالب
          کل مطالب کل مطالب : 119
          کل نظرات کل نظرات : 49
          آمار کاربران آمار کاربران
          افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
          تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

          آمار بازدیدآمار بازدید
          بازدید امروز بازدید امروز : 13
          بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
          ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1
          ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
          آي پي امروز آي پي امروز : 4
          آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
          بازدید هفته بازدید هفته : 54
          بازدید ماه بازدید ماه : 494
          بازدید سال بازدید سال : 2588
          بازدید کلی بازدید کلی : 1931799

          اطلاعات شما اطلاعات شما
          آی پی آی پی : 3.145.186.173
          مرورگر مرورگر :
          سیستم عامل سیستم عامل :
          تاریخ امروز امروز :
          نظرسنجي

          نظرسنجي

            رفیق وبلاگم خوبه ؟
            تبادل لینک هوشمند

            تبادل لینک هوشمند

              تبادل لینک هوشمند
              برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین معلم معلم ورزش و آدرس varzesh20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






              خبرنامه

              خبرنامه

                براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



                آخرین نطرات کاربران

                آخرین نطرات کاربران

                  پریسامردانیانپریسامردانیان - باسلام همکارگرامی وبلاگتون عالیه بنده هم دبیرتربیت بدنی هستم
                  باعث افتخاره شما میهمان وبلاگ مایی همکار عزیز - 1394/4/9/varzesh
                  مسیر تندرستیمسیر تندرستی - سلام دوست عزیزازمطالب جالب وآموزنده ای توی وبت استفاده کردی.اگه اجازه بدی از مطالبت توی وبم استفاده کنم.باسپاس
                  پاسخ:ممنون که به وبلاگم اومدی ..امیدوارم همه مطالعه کنندوآگاهی پیداکنند - 1393/3/12
                  یکتایکتا - سلام دوستم
                  خوبی ؟ اگه میشه به این آدرس برو و نظرتو بهم بگو
                  http://opizo.com/QgHF6
                  این سایت خودمه ولی کامل نیست ... میخوام با نظرات شما کاملش کنم
                  اگر خوشت اومد ، اونو با اسم |-|خورشیدبانو|-| لینکش کن
                  منتظر نظرات قشنگت هستم ... - 1392/12/25
                  محسنمحسن - سلام
                  جالب بود بااجازتون کپی کردم.
                  به وبم سری بزن نظر بده - 1392/10/10/varzesh
                  سید فضل اله حسینیسید فضل اله حسینی - سلام خیلی جالب بود.دادا نمی دونم چه جوری لینک کنم هر چه تلاش کردم نشد.قربانت
                  پاسخ:فدات داداش...مخلصتم...تلاش کن موفق میشی - 1392/9/29
                  fazlollah hoseinyfazlollah hoseiny - سلام دادا چه طوری چه خبر
                  پاسخ:سلام سیدبزرگ...مخلصم - 1392/9/5/varzesh
                  سونیاسونیا - جالب بود ولی نه خیلی
                  پاسخ: مرسی ازوقتی که گذاشتی واسه خوندنش - 1392/8/6/varzesh
                  ورزشیورزشی - :قهرمان بدنسازی جهان
                  پاسخ:ببخشید....تصویراصلاح شد - 1392/7/27
                  صادق لیدرصادق لیدر - خوب بود.به ما هم سر بزن.
                  پاسخ:مرسی....چشم - 1392/6/24
                  حمیدرضاحمیدرضا - سلام
                  وبلاگ خوبی داری مطلابت رو خوندم جالب بودن اگه دوست داشتی به وبلاگ من هم سر بزن ونظرت رو بگو واگر مایل بودی همدیگه رو لینک کنیم - 1392/6/16

                  درباره ما

                    به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم اطلاعات مفیدی کسب کنید

                  کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به بهترین معلم معلم ورزش بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
                  قالب طراحی شده توسط: تک دیزاین و سئو و ترجمه شده و انتشار توسط: قالب گراف